فرایند تصمیم گیری: ارزیابی گزینهها
فرایند تصمیم گیری: ارزیابی گزینه ها
ارزیابی گزینه ها
در طی این مرحله، مصرفکننده اطلاعات را پردازش میکند و تصمیم میگیرد. او این کار را با ارزیابی، شناخت و آزمایش ارزش گزینهها انجام میدهد. مصرف کننده مشخصاتی که میخواهد را مد نظر قرار میدهد. عمق ارزیابی اغلب به شخص مصرف کننده و اهمیت موقعیت خرید خاص بستگی دارد. هنگام خرید، نه تنها موقعیت مصرف کنندهها بلکه موقعیت محصولات نیز متفاوت است.
به عنوان مثال، یک مصرف کننده ممکن است بعد از تفکر و تحقیق زیاد خرید کند، یا اینکه به صورت آنی و بدون کوچکترین تفکری دست به خرید بزند. این موقعیتها تعیین میکنند که برای گزینههای موجود چه میزان ارزیابی صورت گرفته است.
فرایند تصمیم گیری چطور عمل میکند؟
اگر گزینههای جذابی وجود داشته باشند، مصرف کننده برای تعیین معیاری در جهت ارزیابی گزینهها و قضاوت دربارهی اهمیت آنها در تصمیمگیری نهایی تلاش میکند.
معیارهای این تصمیمگیری میتوانند شامل موارد زیر باشند:
رنگ |
قیمت |
وضعیت |
ماندگاری | کیفیت | سبک |
امکانات | امنیت | گارانتی |
در برخی از موقعیتها مصرفکننده محاسباتی دقیق انجام میدهد و منطقی فکر میکند. در موقعیتهایی دیگر ممکن است مصرف کننده ارزیابی بسیار اندکی انجام دهد: بیشتر بر انگیزهی آنی و ناگهانی تکیه کند. مصرفکنندگان از سه نوع فرایند زیر برای انتخاب از بین محصولات و خدمات استفاده میکنند:
انتخاب تأثیرگذار:
این این انتخاب بر پایهی عامل احساسی، «حس درستی»، است. مصرف کننده تصمیم میگیرد اما نه بر اساس اصول تصمیمگیری بلکه بر اساس اینکه احساس میکند خرید این محصول درست است. این بدان معناست که مصرفکننده وارد فرایند تحقیق نمیشود و محصولات و خدماتی را میخرد که حتی ممکن است تمام ویژگیهایی را که مد نظر اوست ،نداشته باشند. این خرید تنها احساس خوبی به مصرف کننده می هد او حس میکند که کار درستی کرده است .
انتخاب گرایش محور:
این فرایندی با قاعده و قانونمند است. مصرف کننده کل فرایند را از نیاز تا تحقیق و ارزیابی طی میکند و اطمینان حاصل میکند که محصول مورد نظر تمام نیازهایی را که شناسایی کرده است برآورده میکند.
به عنوان مثال، ممکن است مصرف کننده قصد و هدف خرید یخچالی جدید را برای آشپزخانهی جدید خود داشته باشد. که قبلا یک یخچال «می تگ» داشته که به خوبی کار میکرده و ظاهرا آن را نیز دوست داشته است. والدین او یخچال مدل «وایرپول» داشتهاند که به همان خوبی کار میکرده اما او فکر میکند که ظاهر آن به خوبی از ظاهر «می تگ» نبوده است. بنابراین، به فروشگاه لوازم خانگی میرود و پس از اینکه میبیند هر دو مدل هم قیمت هستند یخچال «می تگ» را میخرد.
انتخاب ویژگی:
این انتخاب کاملا بر اساس مزیت و مقایسهی خصوصیت به خصوصیت بین برندهای خاص و محصولات است .میتوانید مصرف کنندهای را فرض کنید که زمان میگذارد و تمام خصوصیات و مزیتها را میسنجد و هر محصولی را که با شرایطش سازگار نباشد حذف میکند. محصولی که در نهایت میماند محصولی است که آن را میخرد.
خریدهایی با سطح ارتباط بالا:
این نوع خرید محصولات و خدماتی را شامل میشود که ریسکهای شخصی زیاد و هزینههای بالایی در پی دارند. از این قبیل میتوان به خرید اتومبیل و خانه یا سرمایهگذاری اشاره کرد.
وقتی که خرید ارتباط بالایی میطلبد، مصرفکننده وارد فرایند ارزیابی عمیقتری میشود و وقت، توجه و انرژی بیشتری را در مرحلهی تحقیق فرایند خرید صرف میکند. او با ارزیابی محصولات مشابه متعدد و سعی برای گرفتن بهترین تصمیم، بر اساس معیارهای شخصیاش، است تصمیمی ارزشی میگیرد.
خریدهایی با سطح ارتباط پایین:
این نوع خرید شامل محصولات یا خدماتی است که ریسک شخصی و هزینهی پایینی دارند. مثالهایی از این قبیل عبارتند از خرید نوشیدنی، انتخاب شامپو یا انتخاب بین گوشت یا مرغ برای شام.
در خریدهای با سطح ارتباط پایین اغلب سهولت بر ارزش ارجحیت دارد، و به همین دلیل است که آنها به فرایند ارزیابی سادهای نیازمندند.
اگر بعد از ارزیابی گزینهها مصرف کننده چیزی که میخواسته را پیدا کند، به مرحلهی بعد میرود و در آنجا تصمیم میگیرد که چه موقع و چه کسی خرید کند. اگراو چیزی را که به دنبالش بوده نیابد، یا خرید را به تأخیر میاندازد یا به مرحلهی ۲ باز میگردد و بررسی خود را دوباره آغاز میکند.
چطور از این دانش در بازاریابی خود استفاده کنید
اگر از فرآیند ارزیابی و فرایند تصمیم گیری که مصرفکننده طی میکند آگاهی داشته باشید، میتوانید برای تأثیرگذاری بر روی تصمیم خریدار اقدام کنید. مثلا در مورد خریدهایی که سطح ارتباط بالایی دارند این موضوع اهمیت دارد که به مصرفکنندگان اطلاعاتی ارائه دهید که پیامدهای مثبت خرید را اثبات میکنند. به عنوان یک بازاریاب، باید بر خصوصیات مهم محصول خود و برتریهای آن نسبت به محصول رقیبان تأکید کنید. این تأکید برای مصرف کنندگان در خرید با ارتباط بالا بسیار اهمیت دارد، چرا که باعث میشود خرید خود را ارزشمند بدانند.
از طرف دیگر، در خریدهای با ارتباط پایین در حالت کلی میتوانید اطلاعات کمتری ارائه دهید، اما باید همچنان مصرف کننده را در فرایند ارزیابی راهنمایی کنید. مصرف کننده زمان و توجه کمتری برای بررسی صرف میکند، چرا که تصمیم او تصمیمی آنی است. به این دلیل است که اغلب کالاهایی را که ارتباط پایین میطلبند، در کنار صندوق پرداخت فروشگاههای زنجیرهای یا در پیشخانهای پمپ بنزینهای محلی میبینید.
در مواقعی که مصرفکننده گزینه ی قابل قبولی نمییابد، اغلب تصمیم میگیرد خرید نکند یا خرید را به تأخیر اندازد. بهترین راه برای اجتناب از چنین وضعیتی ارائهی تمام اطلاعات مورد نیاز به مصرف کننده است. اطلاعاتی از قبیل فهرستی از خصوصیات محصول شما، به طوری که بتواند محصولات و خدمات شما را با محصولات و خدمات رقیبانتان مقایسه کند. این اطلاعات به مصرفکننده کمک میکنند در تصمیم خرید احساس راحتی بیشتری کند و او را در خرید راهنمایی میکنند.
هنگامی که مصرف کننده اطلاعات مورد نیاز را برای تصمیمگیری در اختیار ندارد، توقف خرید رایجترین اتفاقی است که رخ میدهد. اگر متوجه شدید ارائهی اطلاعات بیشتر کارساز نیست، میتوانید از مصرفکننده بپرسید که برای تصمیم گیری امروز خود به چه اطلاعاتی از جانب شما نیاز دارد.